کار تو خونه | اشتغال در منزل

کار تو خونه | اشتغال در منزل

آموزش اشتغال در منزل به صورت کاملا رایگان در پنج قدم آموزشی همراه با پادکست ویدیویی
کار تو خونه | اشتغال در منزل

کار تو خونه | اشتغال در منزل

آموزش اشتغال در منزل به صورت کاملا رایگان در پنج قدم آموزشی همراه با پادکست ویدیویی

آموزش بوم کسب و کار | نقشه کاری

بسم الله الرحمن الرحیم

بخش بوم کسب و کار

بوم کسب و کار

مدّت زمان مطالعه: زیر 18 دقیقه

______________

مشاهده پادکست ویدیویی این مطلب در سایت کار تو خونه

سایت کار تو خونه | آموزش اشتغال در منزل

دانلود اپلیکیشن کار تو خونه

ایده های درآمدزایی

معرفی سرویس های استخدامی

انتخاب گروه های شغلی و آموزش های پنج گانه اشتغال در خانه

______________


بوم کاری (بوم کسب و کار)

اشتغال در خانه یک کسب و کار پرسود با هزینه راه اندازی کم است برای همین میشه گفت یه شغل کوچک و پر بازده بوده و برای این دسته از شغل ها وجود یک نقشه و بوم ساده و خلّاق می تواند رشد و توسعه چند برابری را رقم بزند و با مدیریّت کردن اولویّت ها ضرر های احتمالی را به شدّت کاهش دهد.

بوم کاری که بهش معمولا بوم کسب و کار می گویند یک نقشه 9 قسمتی است که در آن بخش های مختلف کسب و کار از مشتریّان آن گرفته تا دخل و خرجش کاملا مختصر و مفید درج می شود تا جلوی چشممان باشد و بتوانیم با استفاده از آن و گرفتن تصمیمات مناسب به پیشرفت قابل توجّهی دست بیابیم.

برای مشاغل خانگی وجود یک نقشه کاری یا همان بوم کسب و کار یک مزیّت عالی نسب به سایرین به حساب میاد زیرا با داشتن یه برنامه حساب شده می توان تصمیم گیری های کارآمد را افزایش داده و این یعنی توسعه مفید یک کسب و کار که منجر به پایداری مالی و زمانی برای اشغال آفرینی ما خواهد شد.

بوم کسب و کار را بهتر بشناسیم.

بوم کسب و کار یک نقشه یک صفحه ای است که از 9 بخش گوناگون ولی به هم مرتبط تشکیل شده و ما باید در هر بخش متناسب با حوزه کاری و شرایطمان بررسی های لازم را انجام دهیم و آن بخش را برای کارمان پر کنیم تا بدانیم دقیقا باید چه کار هایی انجام دهیم و مواظب چه مواردی باشیم؟ همچنین اولویّت ها را بشناسیم و بتوانیم کسب و کارمان را سریعتر توسعه دهیم. بوم کاری کمک می کنه درآمد های خودمان را بهتر مدیریّت کنیم و از ضرر های مالی احتمالی دور شویم.

بوم کسب و کار

بوم کاری را می توانید روی یک برگه آچار درست کرد همچنین توصیّه می شود خلّاقیّت به خرج داده و مثلا از رنگ های متنوّع بهره ببرید تا یک بوم جذّاب تری را دست کنید. اگر بخواید می تونید از نرم افزاری مثل پاورپوینت برای درست کردن بوم کاری بهره ببرید ولی حتما در انتها آن را چاپ کنید تا دم دستتان باشد زیرا بوم کاری بهتره جزء دم دست ترین برنامه های یه اشتغال آفرین باشد چون با استفاده از آن می توانیم در یک صفحه تمام قسمت های مهمّ کارمان را بررسی کنیم.

بوم کسب و کار معمولا بعد از برهه های چند ماهه عوض می شود البته گاهی لازمه زمان بیشتری به یک بوم عمل شود امّا برعکس ممکنه شرایط طوری تغیر کند که لازم باشه سریع برنامه های کاریمونو عوض کنیم. مثال: قدیما نوشابه های رژیمی رایج نبود امّا به مرور با گسترش اطلاعات سلامت عمومی بین مردم بحث رژیمی داغ شد و نوشابه مانع بزرگی برای بحث های رژیمی به حساب می اومد برای همین کارخونه های تولید نوشابه با بررسی شرایط تصمیم گرفتن سریع تغیراتی در خط تولید خود ایجاد کرده و با تولید نوشابه های رژیمی بتوانند فروش خودشونو حفظ کنند و الآن افرادی که نمی توانند از نوشابه بگذرند و ازون طرف نمی خوان چاق بشوند از نوشابه های رژیمی استفاده می کنند هرچند باید ذکر کرد نوشابه برای بدن به شدّت مضّره و پیشنهاد می شود چه رژیمی و چه غیر رژیمی آن را اکیدا مصرف نکنید.

شروع کنیم به نوشتن

حالا 9 بخش بوم کسب و کار را نام برده و برای هر بخش توضیحی به همراه مثال ارائه می شود:

بخش بندی مشتریان

کسب و کار خانگی شما برای این به وجود آماده تا به یه تعداد مشتری کالا و یا خدمات ارائه دهد. ما باید مشتریّانمونو بر اساس اینکه چرا از ما خرید می کنند در چند بخش تقسیم کنیم سپس بیایم و برای هر یک از بخش های مشتری هامون ویژگی های معیّنی را در نظر بگیریم.

مثال: من یک کسب کار به نام کار تو خونه دارم و مشتری هام رو به سه بخش تقسیم کردم اوّلی اونایی که شغلی ندارند و برنامه کار تو خونه را نصب می کنند تا شاید بتوانند به اشتغال زایی برسند و دوّم اونایی اند که شغل دارند ولی به بحث اشتغال در خانه علاقه مند هستند و سوّم هم عده ای بوده که در خانه اشتغال زایی داشته و یا به یه شغل دیگه ای مشغولند و هدفشون دریافت اطلاعات بیشتر در این زمینه است تا پیشرفت کنند.

تو اینجا اساس دسته بندی دلیل مشتریان من برای مراجعه بوده ولی ممکنه هر کدوم ویژگی های یکسانی هم داشته باشند مثلا شغل اونایی که به اشتغال در خانه علاقه مند شده و قصد دارند در کنار شغل فعلیشون اینکارو بزنن ممکنه با اونایی که می خوان فقط بیشتر یاد بگیرند یکی باشه مثلا دوتاشون دبیر هستند امّا چون یکیشون قصد زدن اشتغال در خانه را دارد و دیگری می خواد فقط یاد بگیرد من در دو بخش مختلف اونارو گذاشتم.

مثال بعدی: یه لبنیّات فروشی خانگی فرضا سه دسته مشتری دارد. اوّلین دسته کسایی هستند که یه خرید کلّی می کنند و دوّمی میان تا یه خرید جزئی برای خودشان انجام دهند. سوّمین دسته قصد خرید ندارند و جهت آشنایی میان امّا همون جا از یه محصولی خوششون میاد و در لحظه خرید می کنند. معیار ما اینجا دلیل مراجعه مشتریّان به ما بوده و ممکنه تو دسته ای که افراد کلّی می خرند و یا جزئی توشون یه فرد یکسان هم باشه مثلا یه محصولو کلّی می خرد و تعدادی جزئی برای مصرف خانواده اش ولی ما اونو تو دو دسته جدا گانه می گذاریم چون این فرد کاملا یکسان با دو دلیل مختلف به ما مراجعه کرده و انگار اونو دو مشتری کاملا یکسان در نظر می گیریم!

بعد از اینکه مشتریّان خودتونو دسته بندی کردید که بهتره بیش از چهار پنج تا دسته نشود حالا باید اونارو به ترتیب اولویّت ذکر کنید. گاهی شما هفت هشت دسته مشتری با دلایل گوناگون دارید امّا تعدادی از این دسته ها مشتری زیادی ندارد پس لازم به ذکر اونا نیست و اینجا باید همون چند دسته کلیدی که مشتریّان اصلیتونو در بر دارد ذکر کنید.

در مرحلۀ آخر در هر دسته از مشتریّان بررسی هایی انجام دهید و یه سری ویژگی های مشخّص از هر کدومو به دست بیاورید که نشون دهندۀ اکثر افراد یک دسته باشد مثلا اونایی که به قصد خرید جزئی لبنیّات برای خانوادشون مراجعه می کنند اکثرا از خود محلّه من هستند پس این یک ویژگی کلّی برای این دسته محسوب می شود. بازم ذکر می شه این ویژگی لازم نیست برای همه صادق باشه بلکه اکثر مشتریّان یک دسته را در بر بگیرد. خب حالا این ویژگی هارو جلوی هر دسته از مشتری ها بنویسید:

دسته اوّل: افرادی که خرید جزئی می کنند: اکثرا از محلّه خودمون هستند.

دسته دوّم، دسته سوّم و الی آخر.

یه نکته: اینجا شما هم مشتری هارو بخش بندی کردید و هم به پرسونای مشتری درست کردید! پرسونای مشتری به ویژگی های هر دسته از مشتریّان می گویند که اکثرا آن را به طور کلّی دارا هستند. پس اگر سه دسته بندی داشته باشید شما الآن سه تا پرسونای مشتری ساده و کارآمد درست کرده اید و مثلا با دونستن اینکه هم محلّه های شما اکثر خریدار های جزئی را انجام می دهند ازین به بعد بهشون برای اینکه هم محلّیتون هستند یکم تخفیف بیشتری می دهید تا همیشه براتون بمونند و پیش شما بیان! به این میگن راهکار برای حفظ مشتریّان یک دسته.

ارزش پیشنهادی

شما باید به مشتریّانتون چیز هایی بدهید تا آنها شما را انتخاب کنند! من مثلا دو کیلو دوغ می خوام پس می روم و دوکیلو دوغ خوب از یه جای آشنا می خرم چون دوغاش واقعا مزّه خوبی دارد و قیمتشم مناسب است. اینجا من چهار ارزشو از اون دوغ فروشی دریافت کردم:

ارزش اوّل این رفع خواسته ام بود یعنی دوغ! آراه خیلی دوغ فروشی وجود دارد و این به تنهایی دلیل انتخاب من نبوده امّا باید توجّه کرد من هیچ وقت برای دوغ به مثلا لوازم التحریر مراجعه نمی کنم زیرا همه می دانند اونجا هدفمو بر طرف نمی کند پس یکی از ابتدایی ترین و نیز مهمّ ترین ارزش ها مربوط به رفع نیاز یا خواسته مشتری به صورت حقیقی است چون دوغ فروشی بدون دوغ عملا یه مغازه برای فروشه(:

دومّین ارزش که خیلی مهمّه برای من کیفیّت و مزّه دوغه پس قطعا اگر قبلا از یه دوغ فروشی خرید کرده باشم که مزّه و کیفیّت خوبی نداشته حتما دورشو خط کشیدم.

سوّمین ارزش قیمت مناسبه یعنی من شاید همون کیفیّتو تو جاهای دیگه هم پیدا کردم ولی به دلیل اینکه اینجا با قیمت مناسب تری همین کیفیّتو ارائه می دهد انتخابمو جلب کرده.

چهارمین ارزش هم آشنا بودنش است! آره ما تقریبا به هر مغازه ای که ازش چند ماه خرید می کنیم میگیم آشنا ولی خود این ارزشه که مغازه دار با رفتار صمیمیش تونسته حسّی از آشنایی را به من بدهد و اخلاق مداریش موجب افزایش درآمدش هم شده(قابل توجّه اونایی که توصیّه های اخلاقی دینو برای کسب و کاراشون می خوان بزارن کنار در حالی که در غفلتند مقالات روز کسب و کار در دنیا بسیار به اخلاق مداری با مشتری که از توصیّه های همیشگی دین به ما نسبت به همه است تأکیدات فراوان می کنند چون تازه به کمی از قدرت اخلاق در فروش رسیدند و حالا تأثیراتش در سایر عرصه های زندگی بماند!)

پس شما در این بخش باید بنویسید چه چیز هایی دارید که به مشتری ارائه بدهید تا باعث شود که مشتری شما را به سایرین ترجیح بدهد.

یکی از مهمّ ترین ویژگی های شما باید مزیّت رقابتی باشد. مزیّت رقابتی یعنی یک ارزش و چیزی که شما ارائه می دهید و سایرین یا اونو ندارن و یا نمی توانند مثل شما ارائه دهند. شما باید یک ویژگی منحصر به فرد داشته باشید.

یه مثال: کشور چین چون پول کارگر در آنجا خیلی پایینه برای همین قیمتای بسیار پایینی در بعضی محصولات دارد که کمتر کشوری در دنیا می تونه اونو کارخونه داراش به این قیمت تولید کنند و برای همین هم خیلی از کشور ها تعرفه محصولات واراداتی اینچنینی را بسیار بالا می برند تا کارخونه ها و جوانان کشورشان بیکار نشوند. شاید بپرسید چرا این کارخونه ها کارگر ارزون نمی گیرند؟! باید گفت از کارگرای چینی بعضا بیگاری می کشند یعنی با قیمت زنده ماندن کار می کنند لذا در هیج جای دنیا هیچ کارگری با اون قیمت پیدا نمی شود و همیشه قیمتا از چین بالاتر می رود و راهکار مقابله هم اقتصاد مقاومتی می باشد که با داخلی کردن حداکثری این تولیدات دیگر اجازه ورود این محصولات را نمی دهد تا چرخ کارخونه ها در کشور بچرخد و پول کالا ها به کارخونه دارای اون کشور با کارگراش برسه نه اینکه از کشور خارج بشود زیرا اگر پول تو کشور بموند تورّم کاهش یافته و مردم وضع خریدشان روز به روز بهتر می شود آخه هر کارگری نیاز به مثلا خوراک و وسایل زندگی داره و با پول همون محصول می رود و از داخل کشور اینارو تهیّه می کنه اینطوری اگر شما مثلا سوپرمارکت داشته باشی با خرید تخم مرغ این کارگر از شما پول دوباره به جیبتون بر می گردد ولی اگر از کشور خارج شود این پول میره توجیب مردم اون کشور بیگانه لذا برای اینه که رهبر عزیز و بزرگوار کشورمون به خرید کالای داخلی سفارش فراوان می کنند.


کلیپ حمایت از تولید داخلی برای همه!

بوم کسب و کار

ارتباط با مشتریّان

ارتباط شما با مشتری بسیار مهم است زیرا بدون ارتباط هدفمند نمی توانید به موفقیّت پایدار برسید. شما اینجا باید سیاست های ارتباطی خودتونو شرح دهید.

بعضی از شغل ها نیاز دارند ارتباط صمیمی و پیگیرانه ای با مشتریّانشان داشته باشند مانند یک لبنیّاتی که فروش خوبی به صورت کلّی با تعدادی مغازه دارد و می تواند با یک ارتباط صمیمی و پیگیر باعث پایداری و ثبات این فروش شود.

باید توجّه کرد گاهی شما نیاز به یک ارتباط معمولی دارید و این به شرایط شما و کارتان وابسته است به طور مثال یه برنامه آموزشی توی بازار منتشر کردید و اگر شماره تلفنتان را داخل برنامتون ذکر کنید شما نمی توانید پاسخگوی همه کاربران باشید حتّی ممکنه برای هر چیز کوچکی به شما زنگ بزنند در حالی که این به زیان شماست پس بهتره یک ایمیل قرار دهید تا در مواقع مهم به شما پیام دهند تا بتوانید پاسخگویی بهتری را داشته باشید.

شما ممکنه فقط یک ارتباط ثابت داشته باشید و یا با توجّه به دسته بندی مشتری هاتون چندتا ارتباط را ایجاد کنید مثلا به خریدارانتان یه شماره تلفن خاصّ برای تماس بدهید و به اونایی که قصد خرید دارند یه آیدی تو پیام رسان ایتا معرّفی کنید تا مدیریّت بهتری داشته باشید.

کانال ها

شما توی این بخش باید مشخّص کنید که چطور با مشتریّانتان تعامل دارید مثلا یه مشتری برای خرید باید چطوری اقدام کند و یا بعد از خرید چطور به او محصول و یا خدمتتونو ارائه می دهید. شما در این قسمت باید بیان کنید مشتری ها چطور با شما ارتباط می گیرند و مثلا مشکلی در روند خرید پیش بیاد باید به کجا مراجعه کنند.

مثال: یک لبنیّات خانگی برای فروش در فضای مجازی یه شماره تلفن در نظر گرفته و با سفارش دادن محصولو دم در خونه با پیک می فرستد و هزینه هم در همون دم در توسّط پیک دریافت می کند همچنین در صورتی که مشکلی پیش بیاد همون شماره تلفن را برای اطلاع رسانی در نظر گرفته و برای اطمینان یک شمارۀ دوّم را هم در فضای مجازی ذکر کرده.

مثال دیگر: یک مشاور برای دریافت سفارش از طریق سایت مشتریّان را به یک درگاه پرداخت امن اینترنتی منتقل می کند(مثلا برای ایران عزیزمون یکیش آیدی پی می باشد و نمونه دیگر هم زرّین پال است). این مشاور بعد از دریافت سفارش براش پیام میاد و با مراجعه به همون درگاه پرداخت اطلاعات فردو بدست می آورد و جهت مشاوره با هاش تماس می گیرد. این مشاور برای رفع مشکلات احتمالی یک آیدی ایتا توی سایتش قرار داده تا در صورت مشکل مشتریّان در پیام رسان ایرانی ایتا این موضوع را اطّلاع دهند(ایتا، روبیکا، سروش و بله از پیام رسان های خوب و پر مخاطب ایرانی می باشند همچنین ایتا و روبیکا مخاطبان انصافا بالایی را توانستند جذب کنند).

منابع کلیدی

باید توی این بخش مشخّص کنید که برای کار کردن و ادامه دادن شغلتان چه چیز ها و یا افرادی لازم است باشند تا شما کارتان متوقّف نگردد. مثلا من یه آموزشگاه غیر حضوری آموزش زبان توی شبکه های اجتماعی راه انداختم و اونایی که زبانشون خوبه را برای گذاشتن کلاسای غیر حضوری تو سامانه کلاس مجازی اسکای روم در کانالم معرفی کرده و به ازای هر کلاس مبلغی را می گیرم پس این معلّمای زبان برای من یک منبع کلیدی هستند که بدون آنها نمی تونم کارمو ادامه بدهم و این دبیران با برگزاری کلاس های خود توی اسکای روم و یا حتّی نرم افزار ادوبی کانت یک نیروی انسانی کلیدی برای کسب و کار من هستند. گاهی منابع کلیدی شما مواد خامی است که باید مثلا هر روز براتون بیارن مانند یک لبنیّاتی خانگی که نیاز به شیر تازه دارد این یک منبع کلیدی برای تولید محصولاتش می باشد.

منابع کلیدی خودتونو شناسایی کنید و با اولویّت بندی اونها سعی در پایدار کردنشان داشته باشید تا بتوانید کسب و کارتان را به خوبی ادامه دهید. گاهی نیازه به مرور زمان یک منبع کلیدی را از جا های گوناگون تأمین کنیم تا پایداری بیشتری در کسب و کارمان پدید بیاد مانند تهیّه شیر از چند جای گوناگون.

فعالیّت های کلیدی

در این بخش از بوم کسب و کار شما باید فعالیّت های کلیدی خودتونو شرح دهید. فعالیّت های کلیدی شما در واقع مهمترین کار هایی است که باید اون هارو انجام دهید تا شغلتون هم بچرخه و هم توسعه یابد! مثلا برای لبنیّات خانگی تازه تأسیس بهتر کردن دستور تولیدات لبنیّات از شیر یکی از فعّالیّت های کلیدی این شغل است. نمونه دیگه کسی است که تازه سفارش ساخت سایت برای دیگران می گیرد پس یکی از فعّالیّت های کلیدیش بروز کردن روز به روز مهارت هاش و قوی تر شدن در طرّاحی سایت می باشد تا بتواند شغلشو گسترش دهد. در واقع شما باید در هر بوم کاریتون یه سری از کارای اولویّت دار خودتونو بنویسید که طی عمل به اون بوم اون هارو انجام بدهید مثلا طی سه ماه می خواهید مهارتتونو تو طرّاحی سایت اینقدر بالا ببرید که به جای پروژه های 3 میلیِون تومانی بتوانید سایت های 10 میلیّون تومانی را طرّاحی کنید پس تو این برهه از کارتون توسعه مهارت هدف قرار می گیرد.

گاهی در بخش فعالیّت های کلیدی مواردی چون ارتقای بازار فروش، افزایش تنوّع خدمات و تولیدات، بهبود ارتباط با مشتری، بازجذب مشتری های قدیمی، گسترش کار یا جذب نیرو و ... مطرح می شود.

همکاران کلیدی

تو این بخش ما می رسیم به افراد و شغل های دیگری که با ما در ارتباط هستند و ما برای ادامۀ کارمون به اونا نیاز داریم و اگر باهاشون همکاری نداشته باشیم مثلا دیگه مثل قبل نمی تونیم محصولمونو تولید یا خدماتمونو به خوبی ارائه دهیم.

مثلا من مدیر هماهنگی چند مشاور هستم و کارای ثبت نام و یا تعین وقت را براشون انجام می دهم و در عوض از هر پرداختی 10 درصد حق الزّحمه(پورسانت) بر می دارم برای همین برای من این مشاوران یکی از همکاران کلیدی هستند چون اگر این افراد نباشند شما دیگر پرداختی از طرف مشتریّانشان نخواهید داشت و نمی توانید به کارتان ادامه دهید.

نمونه دیگه همکاری هایی است که برامون یه بخشی از تولید و یا خدمات را انجام می دهند مثلا یه سفالگر خانگی کاراشو می سازد و برای پخت سفال چون کوره ندارد اونو به یه سفالگری دیگه می برد و با همکاری اون سفالاشو می پزد و حتّی ممکنه با چند نفر از سفالگرای دیگه یه کوره را اجاره کرده باشند و باهم ازش استفاده کنند لذا اینجا بحث همکارانی است که برای ما بخشی از کار را انجام می دهند و یا در بخشی از کار با ما شریک هستند.

شما باید برای توسعه کارتون همکاری های مطمئن را ایجاد کرده و ارتباط ها را محکم تر کنید و تا جای ممکن از همکاری ها سطحی پرهیز کنید.

بوم کسب و کار

ساختار هزینه ها

یکی از مهم ترین اهداف شغلی ما رسیدن به یه درآمد رضایت بخش نسبت به کاریست که انجام می دهیم. ما برای اینکه هر کاری را آغاز کنیم نیاز به هزینه داریم چه هزینه های مادّی و پولی و چه صرف کردن وقت و مهارتمون. شما زمانی رضایت دارید که اوّلا سود کنید نه اینکه بعد هزینه ها دو قرون هم برامون نمونه(: و ثانیّا میزان سود کسب و کار به وقت و مهارتی که می گذاریم به صرفه باشد. شما برای هر دوی این موارد باید ساختار هزینه هات مشخّص باشه تا در مجموع بدونی چقدر درآمد کسب میکنی تازه بعد از اینکه هزینه هاتو حساب کردی می تونی بدست بیاری چقدر دیگه باید درآمد کسب کنی تا به سود مناسبی برسی و متناسب با این اطلاعات کاراتو توسعه بدهی.

برای هزینه ها ما دو نوع هزینه داریم که یکی ثابت و یکباره است مثلا شما با یکبار پرداخت هزینه وسایل گلدوزی دیگه همشه اونو دارید.

یکی دیگر هزینه های متغّره مثل هزینه مواد گلدوزی مانند نخ و پارچه که هر هفته باید پرداخت کنیم.

برای اینکه هزینه هاتونو تو یه بازه بدست بیارید باید میزان هزینه های ثابت را با مجموع هزینه های متغیّر تو اون بازه جمع کنید. مثلا برای یه ماه اگر هر هفته 30 هزار تومان هزینه بدهم میشه 120 هزار تومان مجموع هزینه های متغیّر که اونو باید مثلا با هزینه وسایل که حدود 300 هزار تومان است جمع کنم. اینجا در مجموع من توی ماه 420 هزار تومان هزینه داشتم پس باید بالاتر از این درآمد بدست بیارم تا سود کنم.

جریان درآمدی

هر کاری نیاز به منبعی از درآمد دارد مگرنه نمی تواند به فعّالیّت خودش ادامه بدهد. شما ممکنه چندتا منبع درآمد داشته باشید مثلا فروش یه تعداد کالا های خرد به همسایه یه منبع درآمده و فروش کلّی محصولاتتون به مغازه ها یه منبع دیگه درآمد می باشد. شما با مشخّص کردن منابع درآمدتون می تونید برنامه ریزی بهتری برای توسعه هر منبع درآمد داشته باشید.

یه مثال: شما آموزش تدوین ویدیو و تولید محتوا را در کانال های موجود تو شبکه های اجتماعی انجام می دهید و با دریافت هر دانشجو توی هر شبکه اجتماعی در واقع یک منبع درآمد خواهید داشت. فرضا ماهی 900 هزار تومان تو ایتا درآمد دارید و این مقدار در روبیکا 250 هزار تومانه پس می فهمید کارتون تو روبیکا مانند ایتا نگرفته و نیازه اونو تو روبیکا بیشتر تبلیغ کنید مثلا یه کانال رایگان دارید که توش آموزشای کوتاهی را ارائه می دهید و ازون کانال مخاطبان را ترغیب می کنید تا با پرداخت مبلغی ماهیّانه به کانالی پولی دسترسی پیدا کنند و شما تو اون کانال آموزشای طولانی تدوین ویدیو را ارائه می دهید پس اینجا می توانید با تبلیغ کانال رایگانتون توی یه تعداد کانال های آموزشی فروشتان را افزایش دهید. البته ممکنه مخاطبان روبیکا از ایتا کمتر باشه پس یه بررسی هم برای اطمینان انجام می دهید و متوجّه می شوید کاربرای روبیکا هم بسیار زیاده و امکان بهره بیشتری برای شما همچنان وجود دارد. یه زمان هست شما تبلیغات هم می کنید ولی باز به اندازه مورد نظرتون بهره بدست نمی آید و این ممکنه به دلیل نوع کاربرای هر بستر باشه چون شاید کاربرای روبیکا تمایل کمتری به آموزش تدوین ویدیو دارند و دلیل دیگر هم می تواند مؤثّر نبودن تبلیغاتتون باشه که کاربرای خواهان آموزش تدوین را جذب نمی کند مثلا رفتید توی یه کانال طنز تبلیغ کردید در حالی که دنبال کننده های اون کانال به کار تولید محتوا علاقه زیادی ندارند.

یا علی مدد.